بخشی از کتاب:
تمام دانستههای ما دربارهی ذهن، جسم و جهان اطراف، تجربیات ما از آنهاست و تجربه نیز مطلقا متکی بر حضور خویشتن ماست، هر آنچه ممکن است باشد. هیچکس، هرگز نمیتواند بدون اولین حضور به خویشتن خویش، هیچ یک از موارد ذهن، جسم یا جهان اطراف را تجربه کرده باشد.
تمام تجربیات توسط خویشتن خودِ ما شناخته شده و در نتیجه دانش ما از ذهن ، جسم و جهان اطراف به دانش ما از خویشتن خویش وابسته و متکی است.
شاعر و نقاش مشهور، ویلیام بلیک، معتقد بود: «دیدگاه هر فرد، شخصیت وی را رقم میزند.» بدین معنا که نحوهی نگرش یا درک هر شخص، قویا نحوهی نگرش و درک ابژهها، سایرین و جهان اطراف را شرطی میکند.
بنابراین، اجازه دهید با خویشتن خویش آغاز کنیم که همه چیز به آن بستگی دارد. ما درباره خویشتن خویش، چه چیز را با قطعیت میدانیم؟
برای درک این موضوع، باید مشتاقانه هر آنچه از طریق دیگران یا فرهنگ خود دربارهی خویشتن خویش آموختهایم، کنار بگذاریم و صرفاً بر تجربهٔ صمیمی و مستقیم خویش متکی باشیم. پس از همهٔ اینها، تجربه بایستی محکی برای واقعیت قرار گیرد.
نخستین واقعیتی که با اطمینان از آن سخن میرانیم این است که «من هستم.» این آگاهی ساده نسبت به وجود خویش چنان سهل و بدیهی است که اغلب از آن چشمپوشی میکنیم، بهرغم اینکه گرانبهاترین دانستهای است که هر شخص میتواند داشته باشد.
شاید ندانم کیستم، اما میدانم که هستم.
هیچکس نمیتواند وجود خویش را قانونا انکار کند، چرا که شخص حتی برای انکار نفس، باید ابتدا حضور یابد.
هیچکس نمیتواند بهطور قطع «من هستم» را اثبات کند، چرا که افراد، این موضوع را از والدین شنیده یا از طریق کتابها آموختهاند. وجود خودمان همیشه تجربهی مستقیم، آشنا و درونی ماست. این امر، امری بدیهی و فراتر از تردید است.
مولف: روپرت اسپیرا
مترجم: فرزانه نژاده
تعداد صفحات: 295
انتشارات: ترنگ
فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار
مقدمه
بخش اول: طبیعت حقیقی ما
فصل 1: من کیستم یا چیستم؟
فصل 2: از «منِ جسمانی» به سوی «حضورِ من آگاه»
فصل 3: خویشتن ما بدون مکان یا حدومرز است
فصل 4: فراموشیِ بنیادین وجود
فصل 5: خویشتن ما عاری از تولد و مرگ است
فصل 6: طبیعت لایزال و لایتناهی وجود ما
فصل 7: حضور خویشتاب است
فصل 8: تنها خویشتنی که هست
بخش دوم: طبیعت صلح، خوشبختی و عشق
فصل 9: وجود بنیادین ما عین صلح است
فصل 10: خوشبختی در وجود ما ذاتی است
فصل 11: عشق شرط طبیعی هر تجربه است
فصل 12: حال لایزال
بخش سوم: منشأ خویشتن مجزا
فصل 13: ماهیت بنیادین خویشتن مجزا
فصل 14: حجاب صلح و خوشبختی
فصل 15: صلح و خوشبختی حالاتی از بدن و ذهن نیستند
فصل 16: خویشتن مجزا: یک فعالیت و نه یک هویت
فصل 17: خوشبختی هرگز غایب نیست
فصل 18: آرزوی غایت آرزو
فصل 19: جستوجویی ناکام
بخش چهارم: جسم
فصل 20: حس جدایی در جسم
فصل 21: ادراک جسم
فصل 22: احساس جسم
فصل 23: تجربهی خام و بیپرده
فصل 24: یکپارچگی همواره حاضر تجربه
بخش پنجم: جهان هستی
فصل 25: جهان ما از ادراک تشکیل یافته است
فصل 26: ادراک و محدودیتهای ذهن
فصل 27: مرآت طبیعت
فصل 28: جهان و آگاهی جایگزین هم میشوند
فصل 29: مودت جهان هستی
بخش ششم: تجربه
فصل 30: صمیمیت تجربه
فصل 31: صمیمیت و فوریت حال
فصل 32: کدام خویشتن پرسوجو میشود؟
فصل 33: من چیزی، هیچ چیز و همه چیز هستم
فصل 34: همه چیز را به حضور سپردن
فصل 35: هیچ مشکلی نیست
فصل 36: خوشبختی والاترین ممارست معنویست
فصل 37: نور آگاهی
فصل 38: رابطه با استاد
واپسین سخن
بطن تجربه